سیزدهم شهریورماه؛ روز بزرگداشت ابوریحان بیرونی
دماوند، تهران بزرگ- ابوریحان بیرونی از دانشمندان بزرگ و شهیر ایران است که در علوم حکمت، اختر شناسی، ریاضیات، تاریخ و جغرافیا، فلسفه مقام شامخی داشت.
به گزارش ایرنا، ˈابوریحان محمد بن احمد بیرونیˈ از دانشمندان بزرگ ایران در علوم مختلف است که در سال 362 هجری قمری در اطراف خوارزم متولد شد و به این خاطر به بیرونی یعنی خارج از خوارزم معروف شده است.
بیرونی را نمی توان یک فیلسوف رسمی که دارای روش خاص فلسفی باشد دانست، اما دارای آگاهی عمیق فلسفی بوده و این ادعا از اشارات بسیار در کتاب هایش مشهود است بطوریکه در ضمن این مباحث درمی یابیم که برخی مشکلات کلامی و مذاهب فلسفی را نام می برد و با عباراتی پرمعنی و پخته از آن ها انتقاد یا استقبال می کند.
ابن ابی اصیبعه در این زمینه می گوید: ˈاو معاصر با شیخ الرییس ابن سینا بود و میان آن دو مراسلات و محادثاتی رد و بدل می شد و من جواب چند سووال را که ابوریحان از او پرسیده بود، پیدا کردم که حاوی مطالب بسیار مفید و سودمندی بودˈ.
ابوریحان از نخستین کسانی است که به پیدا کردن وزن مخصوص(چگالی) بسیاری از اجسام مبادرت کرد و آن چنان این کار را با دقت صورت می داد که اختلاف وزن های محاسبه شده اش با وزن هایی که دانشمندان در قرن های اخیر با توجه به تمام وسایل جدید خود تهیه کرده اند، بسیار ناچیز است.
وی در طول عمر خود به شهرهای مختلفی سفر کرد و به اندازه گیری طول و عرض جغرافیایی آن شهرها پرداخت و سپس موقعیت هر شهر را روی یک کره مشخص می کرد و پس از سال ها توانست آن نقاط را روی یک نقشه مسطح پیاده کند و این مقدمه علم کارتوگرافی بود که با ابوریحان شروع شد و به عبارتی می توان وی را پایه گذار این علم دانست.
بیرونی نزد ˈابونصر منصورˈ علم آموخت، در 17 سالگی ارتفاع خورشیدی نصف النهار را رصد کرد و بدین ترتیب عرض جغرافیایی زمینی آن را استنتاج کرد.
ابوریحان در دربار مأمون خوارزمشاهی قرب و منزلت بسیار داشت و چند سالی نیز در دربار شمس المعالی قابوس بن وشمگیر بسر برد.
وی در حدود سال 404 هجری قمری به خوارزم مراجعت کرد. زمانی که سلطان محمود غزنوی خوارزم را گرفت، درصدد قتل او برآمد و به شفاعت درباریان از کشتن وی درگذشت و او را در سال 408 هجری با خود به غزنه برد.
در سفر محمود به هندوستان، ابوریحان همراه او بود و در آن جا با حکما و علمای هند معاشرت کرد و زبان سانسکریت آموخت و مواد لازم را برای تألیف کتاب خود (ماللهند) جمع آوری کرد.
کارشناس و استاد ریاضی محض در شهر دماوند در این باره گفت: ابوریحان در طول زندگی خود حدود یکصد و 43 کتاب در زمینه های نجوم، هیأت، منطق و حکمت به رشته ی تحریر درآورد. ازجمله تألیفات او می توان به ˈقانون مسعودیˈ در نجوم و جغرافیا و ˈآثار الباقیهˈ در تاریخ، آداب و عادات ملل اشاره کرد .
ˈاوژن معدنچیˈ افزود: از دیگر آثارش به ˈالتفهیمˈ، تحقیق ماللهند، ˈاسطرلابˈ، ˈسدسˈ، ˈتحدیدˈ، ˈچگالی هاˈ، ˈسایه هاˈ، ˈوترهاˈ، ˈپاتنجلیˈ، ˈقره الزیجاتˈ، ˈقانونˈ، ˈممرهاˈ، ˈالجماهرˈ و ˈصیدنهˈ می توان اشاره کرد.
وی به نقل از سید امین در باره بیرونی گفت: ˈبیرونی حکیم ریاضی و عالم به نجوم بود و در فلسفه ، طب ، جغرافی ، تاریخ ، ادب و شعر مهارت داشتˈ.
معدنچی در باره بیرونی به نقل از ابن ابی اصیبعه آورد: ˈابوریحان به علوم فلسفی اشتغال داشت و در هیأت و نجوم فاضل بود و هم در صناعت طب نظری نیکو داشتˈ.
صفدی او را چنین وصف می کند: «... در دانش های فلسفه و ریاضی یگانه روزگار خود بود و در طب و نجوم بسیار کوشیده و ماهر بودˈ.
ˈسخائوˈ خاورشناس آلمانی که درباره بیرونی تحقیق و چند کتاب را در این زمینه چاپ کرده، درباره او گفته است : ˈبیرونی از بزرگ ترین شخصیت های عقلی است که تاریخ اسلام به خود دیده است ˈ.
ˈاسمیثˈ نیز در بخش نخستین از کتاب ˈتاریخ ریاضیات ˈ می نویسد : ˈبیرونی درخشان ترین چهره علمی زمان خود در ریاضی بود و اروپاییان بسیاری از معلومات نادر و کمیاب خود را در باب هند مدیون ابوریحان و آثار ارزنده او هستندˈ.
ˈجرج سارتنˈ در کتاب ˈمقدمه ای بر تاریخ علمˈ به نبوغ بیرونی و وسعت اطلاعات او اذعان کرده و می گوید: ˈبیرونی نه فقط از فیلسوفان، ریاضیدانان و جغرافیدانان نام آور، بلکه از بزرگ ترین مورخان اسلام و از مشهورترین دانشمندان جهان استˈ.
ˈبروکلمان ˈ در ˈتاریخ رجال اسلامیˈ می آورد: ˈحقیقت این است که شجاعت فکری بیرونی و علاقه او به آگاهی علمی و دور بودنش از توهم و دوستداری حقیقت و تسامح و پاکی ضمیر، جملگی از خصوصیاتی است که در قرون وسطا بی نظیر بوده است . در واقع او نابغه ای نوآور و در مسائل علمی بصیر و نظرش نافذ و صائب بودˈ.
معدنچی اما به نقل از ˈابوالفضل بیهقیˈ در باره گفت: ˈ... و من که این تاریخ پیش گرفته ام ، التزام این قدر بکرده ام تا آن چه نویسم یا از معاینه من است یا از سماع درست از مردی ثقه ، و پیش از این به مدتی دراز کتابی دیدم به خط استاد ابوریحان ، و او مردی بود که در ادب و فضل و هندسه و فلسفه در عصر او چنو دیگری نبود و به گزاف چیزی ننوشتی ،... و این دراز از آن دادم تا مقرر گردد که من در تاریخ ، چون احتیاط می کنمˈ.
وی بیرونی را از دید ˈعبدالحمید دجیلیˈ چنین توصیف کرد: ˈاگرچه ابوریحان معمولا آثار خود را به عربی و سانسکریت می نوشت، اما از لحاظ فارسی دارای تسلط کامل بود تا آن جا که کتاب ˈالتفهیمˈ وی که به دو زبان پارسی و عربی نوشته شده است، هم اکنون به عنوان یک مرجع لغت فارسی مورد توجه دانشمندان و ادبای فارسی استˈ.
این روایت معروف است که در واپسین ساعات عمر ابوریحان بیرونی شخصی به دیدنش آمد و او در بستر بیماری پاسخ مسأله ای علمی را از وی پرسید. اطرافیان که از کار او متعجب شده بودند، از بحث علمی برحذرش داشتند؛ ابوریحان در پاسخ چنین گفت: ˈآیا پاسخ این سؤال را بدانم و بمیرم بهتر است یا ندانسته بمیرمˈ؟
ابوریحان بیرونی در سال 440 هجری قمری در سن 78 سالگی در شهر غزنین از دنیا رفت.
به مناسبت روز بزرگداشت ابوريحان بيروني
ابوريحان بيروني در سال326 ه . ق در حوالي خوارزم که آن روزها جزء ايران بوده است به دنيا آمد و به واسطه تولدش در بيرون از خوارزم بعدها به بيروني لقب يافت. در باب اصل و نسب و همچنين دوران کودکي او چندان اطلاعات دقيقي در دست نيست. گفته مي شود او در سن هفده سالگي نزد ابونصر منصور علوم اوليه را آموخت و آنجا بود که از حلقه اي که نيم درجه به نيم درجه مدرج بود استفاده نمود و ارتفاع خورشيدي نصف النهار را رصد کرد و بدين ترتيب عرض جغرافيايي زمين را به دست آورد. اين چنين شد که وي به دربار مامون خوارزمشاهي رفت و آنجا قرب و منزلت بسياري يافت. سپس چند سالي هم در دربار “شمس المعالي قابوس بن وشمگير” به سر برد. در حدود سال404 ه . ق به خوارزم مراجعت کرد اما آن زمان موقعي بود که سلطان محمود غزنوي خوارزم را گرفته بود. پس درصدد برآمد تا ابوريحان را به قتل برساند اما شفاعت درباريان باعث شد تا اين نابغه بزرگ جهان اسلام جان سالم به در برد، چنانچه سلطان محمود او را در سال408 ه . ق با خود به غزنه برد و اين چنين دانشمند جوان همراه سلطان محمود به هندوستان رفت و اين مسافرت وي به ديار هندوستان خود زمينه ساز شکوفايي علمي اش شد؛ آن طور که در آنجا با حکما وعلماي هند آشنا شد و زبان سانسکريت را از ايشان آموخت و اين چنين تمهيدات تاليف اثر ماندگارش “ماللهند” مهيا شد. جالب آنکه ابوريحان به نقاط مختلف هندوستان سفر کرد و در آنجا اقامت گزيد و عرض جغرافيايي حدود11 شهر هند را تعيين کرد.
اگر بخواهيم نگاهي به شخصيت علمي ابوريحان بيروني بيندازيم لازم است او را از جهات مختلف علمي مورد بررسي قرار دهيم زيرا حدود113 اثري که از وي در باب علومي چون هيئت ، نجوم، فيزيک، دستگاه هاي علمي، گاه شماري، ادبيات، جغرافيا، فلسفه، مذهب و ... باقي مانده گوياي اين مدعاست. او نظريات بسيار جالب توجهي در علوم گوناگون داشت و نظرپردازي نقش کوچکي در تفکر او ايفا مي کرد. او بر بهترين نظريه هاي علمي زمان خود تسلط کامل داشت؛ به عنوان مثال در علم فلسفه دقت و صلابت نظريات خودش را مديون مطالعات فلسفي بسيار عميق مي دانست. هرچند او در علم فلسفه پيرو روش متعارف عهد خويش يعني روش فلسفي فارابي نبود اما با اين حال به دليل باورهاي ويژه و روش جداگانه و ايراداتش بر ارسطو ممتاز است؛ به طوري که از آثار فلسفي هندوان “شامل” را به عربي ترجمه کرده است. يا نه، او در علم فيزيک “اپيکتوگرام” يا چگالي سنج را براي سنجش وزن مخصوص در فيزيک اختراع کرد که با آن وزن مخصوص اشيا را تعيين مي کنند. جالب آنکه ابوريحان در علم نجوم گردش خورشيد و گردش محوري زمين و جهات شمال و جنوب را دقيقا محاسبه و تعريف کرده است و نيز چندين خورشيد گرفتگي و ماه گرفتگي را رصد و ثبت کرد.
گفتيم از ابوريحان آثار بسياري باقي مانده است که تمام آنها به زبان عربي است زيرا در آن زمان، زبان علمي مسلمانان عربي بوده است. اما با اين حال ابوريحان بيروني بر زبان هاي يوناني، هندي، فارسي و عربي کاملا تسلط داشته است. کتب و رسالات بسياري را که بيش از146 مورد است نوشته که سطور آنها بيش از13 هزار مي باشد. از بين آثارش “تحقيق ماللهند” معروف است. موضوع اين کتاب مذهب و عادات و رسوم هندوان و نيز گزارشي از سفر به هند است. ابوريحان در اين کتاب به شرح و توصيف دين و فلسفه هند، نظام طبقاتي و آداب و رسوم مردم هند پرداخته است. او همچنين قبل از اينکه وضعيت جغرافيايي اين کشور را مورد بررسي قرار دهد دستگاه هاي نگارش و اعداد هندي را مطالعه کرد. علاوه بر اين او در اين کتاب به ستاره شناسي،اخترگويي و سالنامه هندي ها اشاره کرده است. از ديگر آثارش قانون مسعودي است که در باب نجوم اسلامي مي باشد و شامل يازده بخش است. در اين کتاب بخش هايي راجع به مثلثات کروي و نيز زمين و ابعاد آن و خورشيد و ماه و سيارات بحث شده است. در ادامه نبايد از تنها کتاب فارسي بيروني غافل شد و آن “التفهيم لاوايل صناعت التنجيم” است که در علم نجوم نوشته شده و براي مدت چند قرن متن کتب درسي براي تعليم رياضيات و نجوم بوده است. دايره مطالعات و تحقيقات ابوريحان آن قدر وسيع است که قسمتي از آن در کتاب “الجما هرفي معرفه الجواهر” بيان شده کتابي که ابوريحان آن را به نام “ابوالفتح مودود بن مسعود” تاليف کرد و موضوع کتاب معرفي مواد معدني بخصوص جواهرات مختلف است. او در اين کتاب فلزات را بررسي کرده و در ادامه گفته هاي دانشمنداني چون “اسحاق الکندي” را درباره سيصد نوع ماده معدني ذکر کرده است؛ چنانچه ابوريحان به شرح فلزات و جواهرات قاره هاي آسيا، آفريقا و اروپا مي پردازد و ويژگي هاي فيزيکي چون بو، رنگ، نرمي و زبري حدود300 نوع کاني را شرح مي دهد. سرانجام اينکه از آثار تاليف شده ابوريحان مي توان به “آثار الباقيه عن القرون الخاليه” اشاره کرد، کتابي که در آن بيروني مبدا تاريخ ها و گاه شماري اقوام مختلف را بررسي کرده است. اين کتاب که از آن تحت عناويني چون “تاريخ اديان” ياد مي شود افکار، عقايد و انديشه هاي اقوامي چون ايرانيان، يونانيان، يهوديان و مسيحيان مورد بررسي قرار گرفته است. از ديگر آ ثار باقيمانده ابوريحان ترجمه هاي اوست، ترجمه هايي که اغلب از زبان هندي به زبان عربي بوده است که از آن جمله مي توان به آثاري چون “سيد هانتا”، “المواليد الصغيره” و “کلب ياره” اشاره کرد. همچنين وي داستان هايي از زبان فارسي به عربي ترجمه کرده که “شادبهر” يا همان “حديث قسيم السرور” و “سرخ بت” و “خنگ بت” از مشهورترين آنهاست اما سواي آنچه عنوان شد آنچه بيروني را نسبت به اغلب دانشمندان متمايز مي کند شخصيت علمي بي بديل اوست؛ چنانچه وي به مطالعه پديده هاي قابل مشاهده در طبيعت و همچنين در وجود انسان گرايش بسياري داشت. در بين علوم مختلف علاقه مند به آناليز رياضي بود و در اين زمينه استعداد بسياري داشت. ناگفته نماند او مقاله هايي در مورد زمين پيمايي و جغرافي ارائه داده است.
در ضمن شيوه هاي اندازه گيري زمين و فاصله روي آن را از طريق مثلث بندي معرفي نمود. جالب آنکه اين دانشمند مسلمان شعاع زمين را ارزيابي کرد که اين اندازه گيري تا قرن دهم در کشورهاي غربي به دست آورده نشده بود.
در اين بين کتاب “قانون مسعودي” وي شامل جدولي است که در آن مختصات ششصد مکان ارائه شده و در زمانه خودش از آثار بي نظير به حساب مي آمده است.
هرچند ابوريحان بيروني، بنا به آن داستاني که قبل از مرگش خواهان دانستن مسئله بوده تا بداند و بميرد و بهتر از آن بوده که نداند و بميرد در سن78 سالگي در غزنه بدرود حيات گفت اما اين مرگ، مرگ جسماني بود زيرا آن کس که آثاري ماندگار از وي بماند هيچ گاه نمي ميرد.
منبع:روزنامه رسالت
نظرات شما عزیزان: